مقدمه:چه کسی می گوید که یک قطره در زندگی جایی را نمی گیرد و می توان به راحتی از آن گذر کرد مگر اینطور نیست که همین قطره ها جمع می شوند و از پس آن دریایی شکل می گیرد به عظمت دنیا.

تنه انشاء: از تنش ابرها باران تشکیل می شود و از آن قطره های باران هستند که از آسمان خدا بر زمین نازل می شوند از بین این قطره ها که شادی و خنده در کنار یکدیگر فرود می آمدند یکی از آن ها من بودم که همراه با دوستانم قل می خوردیم و می خندیدیم. اما در این بین ناگهان من از دوستانم جداشدم و بر روی برگ درختی چکیدم و روی برگ نشستم و من با وجودم گرد و خاک را از رویش پاک کردم و برگ نیز در حالی که از تمیزی برق می زد به من لبخند زد و من اینکه توانستم با وجودم وجودش را تمیز کنم بسیار خوشحال شدم اما طولی نکشید که روی برگ لیز خوردم به جوی آبی روی زمین چکیدم. آنجا قطرات زیادی مانند من حضور داشتند و دوباره دوستانی پیدا کردم روان شدیم و در راه با تخته سنگ های زیادی برخورد کردیم. گاهی حیوانی یا پرنده ایی از لب جوب آبی می نوشید و گاهی باد می وزید و جریان آب را تندتر می کرد و گاهی ملایم و آرام روان بودیم تا به رودخانه ایی پرخروش رسیدیم و جوی آب که انشعاب باریکی بود به جریان عریض و محکم رودخانه رسیدیم از میان تخته سنگ ها گذر کردیم و به جنگل رسیدیم و از جنگل عبور کردیم و به کوه رسیدیم و از میان کوه ها گذر کردیم تا در نهایت پشت سد بزرگی متوقف شدیم. از آنجا با خیلی ها دوست شدم و تا کمی که صمیمی شدم و کمی ساکن شدم دریچه را باز کردند و وارد لوله های بزرگ شدم، گذر کردم تا به لوله های کوچک رسیدم و باز هم گذر کردم تا در نهایت از شیر آبی خارج شدم و وارد لیوان آبی گشتم ، پسرک کوچکی با دست هایش دور لیوان را گرفته بود و من را نوشید این چرخه ادامه دارد و باز می آید و باز می رود مهم این است که این چرخه می آید و می گذرد و زندگی جریان می یابد و ادامه دارد.

نتیجه گیری: زندگی همین است، از یک جایی شروع می شود گاهی در این میان ضربه ایی می خوری و گاهی از سر لذت ذوق می کنی. گاهی دیگری را شاد می کنی و گاهی اشک را مهمانش می کنی اما مهم این است که ما انسان ها نیز مانند قطرات باران هستیم به تنهایی شاید آن قدر به چشم نیاییم اما همین که در کنار یکدیگر باشیم قطره ها می شوند دریایی بزرگ به عظمت دنیا، زندگی همین است جریان دارد و می گذرد و مهم این است که در میان چه چیزی را به جا بگذاریم لحظات خوب یا بد. (بیشتر…)

انشا درباره اگر معلم نگارش بودم پایه هشتم

انشا درمورد پروانه ایی هستید که در تاریکی شب شمعی روشن پیدا کرده اید

انشای مقایسه قلم با خون شهید با اسلحه با درخت

انشا پایه هشتم درباره تصویر سازی با موضوع جنگلبان

انشا تصور ذهنی در مورد صحنه ورود یک موش به خانه

انشا در مورد "بارکج به منزل نمی رسد"

انشا درمورد کلاغ

ها ,گاهی ,قطره ,شدم ,گذر ,کردیم ,و از ,و گاهی ,و می ,که از ,می کنی

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

ان الله یامربالعدل والاحسان.هدایت بجزنیکی وعدل نیست ودین جزتعقل دراین امر نیست.علم چندان که بیشتر خوانی.چون به حق نگروی تونادانی لينکدوني / گپ تهران کرج شيراز قم اصفهان مشهد و... دانلود فایل های کمیاب عمومی w200 kehkadoon دانلودستان فروشگاه اینترنتی قاصدک طلایی ma2tabaham علمولوژی